❤بهترین وبلاگ آموزشی و سرگرمی❤

(شعر کودکانه) گردنبندی برای دخترک

    پیامبر مهربان توخانه ی تمیزش   نشسته بود حرف می زد با دوستان عزیزش   دخترک قشنگی نشسته بود همان جا   بازی می کرد، می خندید نگاه می کرد به آنها پیامبر از جیب خود گردن بندی در آورد   با مهربانی، آن وقت دخترک را صدا کرد   با شادمانی آن را گردن دختر انداخت   صورت ناز دختر شکفته شد، گل انداخت   منبع:سایت آل بیت ...
2 بهمن 1390

شعر عید آمده بهار شده

عید اومد ، بهار شده آی بچه های نازنازی بیاین با هم بریم بازی بازی و شادی بکنیم هل هل و کل کل بکنیم عید اومده بهار شده غنچه گلها وا شده درختها باز قشنگ شدن زمین ها پرز گل شدن شادی کنیم بازی کنیم همدیگه رو بوس بکنیم رخت و لباس عوض کنیم کفشهای خوشگل پا کنیم اما به یاد داشته باشیم همسایه های اینوری همسایه های اونوری اونام باید شادی کنن توی کلاس و مدرسه همکلاسی و هم بازی اونام باید شادی کنن اگر پول کمی دارن پول لباس نو ندارن از توی قلک ها میشه کمک به اونها بکنیم یا این که از بزرگترا کمک براشون بگیریم همه باید با همدیگه بازی و شادی بکنن همه باید عید که می شه هل هل و کل کل بکنن ...
19 دی 1390

کلی شعر پشت سر هم

  اتل متل توتوله ٬ گاو حسن چه جوره ٬   نه شیر داره نه پستون٬  گاوشو بردن هندستون٬  یک زن کردی بستون ٬ اسمش و بذار عمقزی٬  دور کلاش قرمزی٬ هاچین و واچین٬  یه پاتو ورچین                                               برای دیدن ادامه ی شعرها بر روی ادامه ی مطلب کلیک کنید                               &nb...
16 دی 1390
1